برترين مطالب










تاسيس و ثبت شرکت : شرايط تشکيل يا ايجاد شخصيت حقوقي شرکت سهامي عام دو مرحله است. در ابتدا بايد مدارک لازم جهت تشکيل شرکت تهيه و سهام شرکت جهت فروش به عموم مردم عرضه شود و پس ازآن موسسين و تمام کساني که در خريد سهام شرکت نقش داشته اند در مجمع عمومي موسس حاضر و شخصيت حقوقي شرکت را ايجاد کنند.


مراحل ثبت شرکت ، تاسيس و ثبت شرکت


 


تاسيس


تهيه گواهي نامه بانکي از وظايف موسسين مي باشد. تامين کنندگان سرمايه در شرکت سهامي عام به دو دسته موسس و پذيره نويس تقسيم مي شوند.


تفکيک ميان موسسين و پذيره نويسان تا زماني برقرار است که شرکت به ثبت نرسيده است و زماني که شرکت به ثبت برسد هردو سهامدار شرکت محسوب مي شوند.به  موجب ماده 6 لايحه،  موسسين بايد در بانک حسابي به نام حساب شرکت در شرف تاسيس افتتاح  نموده و حداقل 20 درصد از کل سرمايه شرکت را تعهد نموده و حداقل 35 درصد از مبلغ تعهد شده ( نه کل سرمايه شرکت) را به صورت نقدي پرداخت کنند. زيرا در شرکت سهامي عام مبلغي از سرمايه بايد توسط موسسين و ما بقي توسط عموم مردم تامين شود. سپس اظهار نامه اي به ضميمه طرح اساسنامه شرکت و طرح اعلاميه پذيره نويسي سهام که به امضاي کليه موسسين رسيده باشد ،  در تهران به اداره ثبت شرکت ها و در شهرستان ها به دايره ثبت شرکت ها و در نقاطي که دايره ثبت شرکت ها وجود ندارد به اداره ثبت اسناد و املاک محل تسليم و رسيد دريافت کنند.


 


قوانين ثبت شرکت ، تاسيس و ثبت شرکت


 


اامي نيست موسسين تمامي مبلغ تعهد شده را پرداخت کنند و پرداخت به صورت نسيه يا موجل نيز امکان پذير است به شرطي که حداقل 35 درصد از مبلغ تعهد شده را نقدا پرداخت کنند.


حداقل سرمايه سهامي عام 5 ميليون ريال و و حداقل تعهد موسسين 20 درصد کل سرمايه شرکت است.




 

 



ممکن است موسسين به جاي پول اموال غير نقد مانند اتومبيل ، ملک يا ابزار کار به شرکت بياورند . طبق تبصره ماده 6 لايحه ، هرگاه قسمتي از تعهد موسسين به صورت غير نقد باشد بايد عين آن يا مدارک مالکيت آن را در همان بانکي که براي پرداخت مبلغ نقدي حساب باز شده است توديع و و گواهي بانک را به ضميمه اظهارنامه و ضمايم آن به مرجع ثبت شرکت ها تسليم نمايند.


در شرکت سهامي عام موسسين مي توانند فقط قسمتي از سرمايه شرکت ( نه کل سرمايه شرکت) را به صورت غير نقد تعهد کنند، پس در شرکت سهامي عام تمام سرمايه نمي تواند غير نقد باشد.


هرگاه قسمتي از تعهد موسسين غير نقد باشد ، موسسين بايد عين يا مدارک مالکيت آن را در همان بانکي که براي پرداخت مبلغ نقدي حساب باز شده، توديع کنند و گواهي بانک را دريافت و به ضميمه اظهار نامه به مرجع ثبت شرکت ها تسليم کنند.مثلا اگر تعهد غيرنقد سکه باشد عين آن را  به بانک ميدهند و يا اگر مال غير منقول باشد، مدارک مالکيت آن را به بانک تسليم مي کنند.
















 



ثبت ، ثبت تغييرات شرکت ، تاسيس و ثبت شرکت ، مدارک ثبت شرکت


 


طبق نظري وظيفه ثبت شرکت با موسسين مي باشد زيرا مسئوليت ناشي از عدم ثبت طبق مواد 19 و 23 لايحه بر عهده موسسين است . به عقيده دکتر اسکيني، پس از تشکيل شرکت مديران شرکت انتخاب ميشوند و امور اجرايي شرکت مانند ثبت به عهده مديران مي باشد و هيات مديره به موجب ماده 18 لايحه پس از تکميل فرايند تاسيس براي ثبت شرکت بايد 3 مدرک جهت ثبت به مرجع ثبت شرکت ها تسليم شود:


 1- اساسنامه اي به تصويب مجمع عمومي موسس رسيده


2-صورت جلسه مجمع عمومي موسس


3-اعلاميه قبولي مديران و بازرسان


البته به موجب ماده 25 قانون بازار اوراق بهادار اجازه نامه سازمان بورس جهت ثبت شرکت ها اامي است.


 


همچينين شما مي تونيد از طريق لينک زير استعلام ثبت شرکت را بگيريد :


 


استعلام ثبت شرکت


 


در صورتي که در مورد اين مطلب هرگونه سوالي داريد ، وکلاي موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد ، آماده ي پاسخگويي به شما هستند ، لطفا با ما تماس بگيريد.
















موجبات طلاق در حقوق ايران عبارتند از: اراده مرد در طلاق ، طلاق به درخواست زن و توافقي



  • درخواست از جانب مرد: به موجب ماده 1133 قانون مدني مرد هر وقت بخواهد مي تواند از دادگاه درخواست طلاق زوجه را بنمايد. در اين صورت بعد از تشريفات مقرر، دادگاه مبادرت به صدور گواهي عدم امکان سازش در اين باره نموده و مرد گواهي را تقديم دفاتر نموده و در آنجا با حضور دو مرد عادل صيغه جاري مي گردد.


لازم به يادآوري است اگرتمام شرايط ماهوي رعايت شود ولي ثبت نگردد صحيح بوده اما بابت عدم ثبت طلاق به مانند عدم ثبت نکاح مرد محکوم به مجازات کيفري مي شود.


 


طلاق | طلاق از طرف زن | طلاق در ايران | شرايط طلاق


طلاق از طرف زن


زن در موارد ذيل مي تواند درخواست نمايد:


ا خوددداري يا عجز شوهر از پرداخت نفقه: در صورت استنکاف شوهر از پرداخت نفقه با درخواست زن، دادگاه زوج را به پرداخت نفقه اام ميکند. چنانچه شوهر حکم دادگاه را اجرا نکند و يا به دليل عجز و ناتواني قادر به پرداخت نفقه نباشد زن مي تواند از دادگاه درخواست طلاق نمايد و دادگاه حکم اام زوج به آن را صادر مي کند.


 


طلاق | طلاق از طرف زن | طلاق در ايران | شرايط طلاق


 


در اين که ماده 1129 قانون مدني ناظر به نفقه آينده است يا گذشته اختلاف نظر است. بنا بر نظر اقوي براي جمع دو نظر ميتوان گفت : دادگاه امتناع شوهر از پرداخت نفقه گذشته را نشانه خودداري از انفاق آينده ميبيند.


 وکالت زن در طلاق:


ممکن است ضمن عقد نکاح يا عقد لازم ديگر شوهر به زن وکالت براي طلاق بدهد. اين وکالت مي تواند مقيد باشد. براي مثال در صورت ترک انفاق يا غيبت شوهر براي مدت معين يا انتخاب همسر ديگر، زن وکيل در طلاق است. ممکن است وکالت براي زوجه مطلق و بدون قيد و شرط باشد.




 

 

ما هموراه در کنار شما هستيم موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد



 



 غيبت شوهر بيش از چهار سال: اگر زني شوهر او چهار سال تمام غايب مفقود الاثر باشد مي تواند بعد از چهار سال درخواست طلاقنمايد، پس از درخواست از جانب زن، دادگاه پس از سه بار انتشار آگهي که هر کدام به فاصله يک ماه منتشر مي گردد و يک سال پس از انتشار آگهي نخستين، چنانچه خبري از شوهر نشود حکم به زوجه مي دهد.


عسر و حرج: مانند بيماري هاي صعب العلاج و ساري و رواني، ضرب و شتم و سوء معاشرت مستمر زوج که زندگي را براي زوجه سخت کرده است.


طلاق | طلاق از طرف زن | طلاق در ايران | شرايط طلاق


3- طلاق توافقي:


اين نوع بنابر نظر مشهور فقها و قانون مدني، بايد در قالب خلع و مبارات باشد.در خلع و مبارات، زن مالي را به شوهر مي دهد و از اين طريق موافقت او را براي طلاق جلب مي کند.


به موجب ماده 1135 قانون مدني: طلاق بايد منجز باشد و معلق به شرط باطل است. بايد ثبت گردد و قبل از ثبت آن، صدور گواهي عدم امکان سازش يا حکم اام زوج به آن ضرورت دارد. دفاتر پس از ارائه احکام فوق الذکر مبادرت به ثبت آن مي نمايد. ثبت آن بايد با حضور دو مرد عادل و شهادت آنان واقع گردد. بنابراين يک ايقاع تشريفاتي است.


طلاق اکراهي باطل است. يعني اگر شوهر بر اثر تهديد وادار شود، باطل است.


 


طلاق | طلاق از طرف زن | طلاق در ايران | شرايط طلاق


 


زماني که از جانب مرد باشد و يا طلاق توافقي باشد، دادگاه مبادرت به صدور گواهي عدم امکان سازش مي نمايد. مدت اعتبار اين گواهي 3 ماه از تاريخ ابلغ راي قطعي يا قطعي شدن راي است که بايد به دفترخانه  تقديم گردد. در صورت عدم تقديم درخواست در مهلت مقرر، اين گواهي از اعتبار ساقط شده و اگر توافقي بوده کليه توافقات زوجين نيز ملغي مي گردد.


 


 


در صورتي که طلاق به درخواست زوجه باشد، قاضي دادگاه مبادرت به صدور حکم اام زوج به آن را مي کند. مدت اعتبار حکم آن، 6 ماه پس از تاريخ ابلاغ راي فرجامي يا انقضاء مهلت فرجام خواهي است( م 33 قانون حمايت از خانواده).
















اگر زوجه قبل از پرداخت حقوق حقوق مالي او از جانب زوج، رضايت به ثبت طلاق داد، مي تواند پس از ثبت از طريق اجراي احکام دادگستري حقوق مالي خود را مطالبه کند.


 


همچنين ارائه گواهي پزشکي ذي  صلاح در مورد وجود يا عدم وجود جنين براي ثبت اامي است. مگر اينکه زوجين بر وجو جنين اتفاق نظر داشته باشند.


 


در صورتي که در مورد اين مطلب هرگونه سوالي داريد ، وکلاي موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد ، آماده ي پاسخگويي به شما هستند ، لطفا با ما تماس بگيريد.
















مهريه چيست 


مهريه يکي از آثار مالي عقد نکاح مي باشد. مهر از حقوق مالي زوجه به شمار مي آيد که به سبب انعقاد نکاح مستحق آن مي گردد.اام مربوط به تمليک مهر،ناشي از حکم قانوني است و ريشه قراردادي ندارد، به اين دليل سکوت طرفين ازدواج و حتي تراضي آنان مبني بر اينکه زن مستحق مهر نباشد، تکليف مرد را از دادن آن از بين نميبرد.


 


انواع مهريه


در قانون مدني مهر بر سه گونه است.مهرالمسمي، مهرالمتعه، و مهر المثل که هر يک داراي شرايط و احکامي خاص است.


 


ميزان مهريه


در اين باره ماده 1080 قانون مدني مقرر مي دارد: تعيين مقدار مهر منوط به تراضي طرفين است. با عنايت به ماده مرقوم بايد گفت از نظر قانون،ريال مقدار و ميزان مهر سقف معين و مشخصي ندارد و طرفين مي توانند به هر ميزان که بخواهند مهرالمسمي را تعيين کنند




 

 

ما هموراه در کنار شما هستيم موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد



 



قانون مهريه


به موجب ماده 22 قانون حمايت از خانواده 1391 تا ميزان 110 عدد سکه بهار آزادي يا معادل آن زوجه مي تواند اعمال ماده 3 قانون نحوه محکوميت مالي نمايد، يعني اگر زوج مهر را نپردازد براي تمام آن نمي توان او را حبس نمود بلکه تا 110 سکه يا معادل آن در صورتي که زوج دادخواست اعسار ندهد يا اعسار او اثبات نگردد به درخواست زوجه حبس مي شود و براي بيش از آن، حبس زوج ممکن نيست. اما اگر شوهر اموالي داشته باشد براي بيشتر از 110 سکه مي توان اموال شوهر را توقيف و با فروش آن را وصول کرد. پس قانون اخير نافي اختيار زوجين در تعيين ميزان آن نيست.
















محاسبه مهريه


در صورتي که مهريه پول باشد نحوه محاسبه آن به دو صورت ذيل مي باشد.



  • نحوه محاسبه مهريه در صورت وقوع طلاق يا مطالبه مهريه با ادامه زندگي مشترک: متوسط شاخص بها تورم در سال قبل از محاسبه و مطالبه مهريه تقسيم بر متوسط شاخص بها در سال وقوع عقد ضرب در مهر مندرج در عقد نامه


  • نحوه محاسبه مهريه زن از شوهر فوت شده : متوسط شاخص بها در سال فوت زوج تقسيم بر متوسط شاخص بها در سال وقوع عقد ضرب در مهر مندرج در عقد نامه.




 


اقساط براي پرداخت مهر:


به موجب ماده 1083 قانون مدني براي تاديه تمام يا قسمت ياز مهر مي توان مدت يا اقساطي قرار داد.


با عنايت به ماده مرقوم اگر:


 


انواع مهريه


1-مهريه حال باشد: در اين صورت بايد تا مدت تعيين شده تاديه گردد.


2-مهريه موجل باشد: در اين صورت بايد تا مدت تعيين شده تاديه گردد.


3-مطالبه آن به اختيار زوجه باشد: يعني مهريه عندالمطالبه باشد، در اين مورد هرگاه زوجه اراده کند مهر بايد پرداخت شود.


4-مطالبه آن منوط به استطاعت و توان مالي زوج باشد: يعني مهريه عندالاستطاعه باشد، زوجه بايد تمکن مالي زوج را اثبات کند سپس مهر را بگيرد.


5- در صورتي که پرداخت آن اقساطي باشد: زوج بايد در مواعد تعيين شده آن را بپردازد.


 


تلف و عيب مهر


در اين باره ماده  1084 بيان ميدارد: هرگاه مهر عين معين باشد و معلوم گردد قبل از عقد معيوب بوده و يا بعد از عقد و قبل از تسليم معيوب و تلف شود شوهر ضامن عيب و تلف است.


بنابراين اگر مهر بعد از عقد و قبل از تسليم به زوجه تلف و يا معيوب گردد، زوج ضامن است: در اين حالت در صورت تلف شدن عين مهر، زوج بايد مثل يا قيمت آن را بدهد.


 و اگر مهر قبل از عقد معيوب بوده باشد، زوج ضامن عيب آن است. در اين صورت زن حق دارد قرارداد مهر را فسخ کند و مثل يا قيمت آن را دريافت کند و يا مهر را نگه دارد و ارش مطالبه کند.


و اگر مهر بعد از تسليم به زوجه تلف يا معيوب شود، زوج ضامن نيست، مگر آنکه تلف يا معيوب شدن آن به از تسليم ناشي از عيبي باشد که قبل از قبض در آن وجود داشته است.


در صورتي که در مورد اين مطلب هرگونه سوالي داريد ، وکلاي موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد ، آماده ي پاسخگويي به شما هستند ، لطفا با ما تماس بگيريد.
















مهريه چيست 


مهريه يکي از آثار مالي عقد نکاح مي باشد. مهر از حقوق مالي زوجه به شمار مي آيد که به سبب انعقاد نکاح مستحق آن مي گردد.اام مربوط به تمليک مهر،ناشي از حکم قانوني است و ريشه قراردادي ندارد، به اين دليل سکوت طرفين ازدواج و حتي تراضي آنان مبني بر اينکه زن مستحق مهر نباشد، تکليف مرد را از دادن آن از بين نميبرد.


 


 


انواع مهريه




در قانون مدني مهر بر سه گونه است.مهرالمسمي، مهرالمتعه، و مهر المثل که هر يک داراي شرايط و احکامي خاص است.


 


ميزان مهريه


در اين باره ماده 1080 قانون مدني مقرر مي دارد: تعيين مقدار مهر منوط به تراضي طرفين است. با عنايت به ماده مرقوم بايد گفت از نظر قانون،ريال مقدار و ميزان مهر سقف معين و مشخصي ندارد و طرفين مي توانند به هر ميزان که بخواهند مهرالمسمي را تعيين کنند




 

 

 



قانون مهريه


به موجب ماده 22 قانون حمايت از خانواده 1391 تا ميزان 110 عدد سکه بهار آزادي يا معادل آن زوجه مي تواند اعمال ماده 3 قانون نحوه محکوميت مالي نمايد، يعني اگر زوج مهر را نپردازد براي تمام آن نمي توان او را حبس نمود بلکه تا 110 سکه يا معادل آن در صورتي که زوج دادخواست اعسار ندهد يا اعسار او اثبات نگردد به درخواست زوجه حبس مي شود و براي بيش از آن، حبس زوج ممکن نيست. اما اگر شوهر اموالي داشته باشد براي بيشتر از 110 سکه مي توان اموال شوهر را توقيف و با فروش آن را وصول کرد. پس قانون اخير نافي اختيار زوجين در تعيين ميزان آن نيست.
















محاسبه مهريه


در صورتي که مهريه پول باشد نحوه محاسبه آن به دو صورت ذيل مي باشد.



  • نحوه محاسبه مهريه در صورت وقوع طلاق يا مطالبه مهريه با ادامه زندگي مشترک: متوسط شاخص بها تورم در سال قبل از محاسبه و مطالبه مهريه تقسيم بر متوسط شاخص بها در سال وقوع عقد ضرب در مهر مندرج در عقد نامه


  • نحوه محاسبه مهريه زن از شوهر فوت شده : متوسط شاخص بها در سال فوت زوج تقسيم بر متوسط شاخص بها در سال وقوع عقد ضرب در مهر مندرج در عقد نامه.




 


اقساط براي پرداخت مهر:


به موجب ماده 1083 قانون مدني براي تاديه تمام يا قسمت ياز مهر مي توان مدت يا اقساطي قرار داد.


با عنايت به ماده مرقوم اگر:


 


انواع مهريه


1-مهريه حال باشد: در اين صورت بايد تا مدت تعيين شده تاديه گردد.


2-مهريه موجل باشد: در اين صورت بايد تا مدت تعيين شده تاديه گردد.


3-مطالبه آن به اختيار زوجه باشد: يعني مهريه عندالمطالبه باشد، در اين مورد هرگاه زوجه اراده کند مهر بايد پرداخت شود.


4-مطالبه آن منوط به استطاعت و توان مالي زوج باشد: يعني مهريه عندالاستطاعه باشد، زوجه بايد تمکن مالي زوج را اثبات کند سپس مهر را بگيرد.


5- در صورتي که پرداخت آن اقساطي باشد: زوج بايد در مواعد تعيين شده آن را بپردازد.


 


تلف و عيب مهر


در اين باره ماده  1084 بيان ميدارد: هرگاه مهر عين معين باشد و معلوم گردد قبل از عقد معيوب بوده و يا بعد از عقد و قبل از تسليم معيوب و تلف شود شوهر ضامن عيب و تلف است.


بنابراين اگر مهر بعد از عقد و قبل از تسليم به زوجه تلف و يا معيوب گردد، زوج ضامن است: در اين حالت در صورت تلف شدن عين مهر، زوج بايد مثل يا قيمت آن را بدهد.


 و اگر مهر قبل از عقد معيوب بوده باشد، زوج ضامن عيب آن است. در اين صورت زن حق دارد قرارداد مهر را فسخ کند و مثل يا قيمت آن را دريافت کند و يا مهر را نگه دارد و ارش مطالبه کند.


و اگر مهر بعد از تسليم به زوجه تلف يا معيوب شود، زوج ضامن نيست، مگر آنکه تلف يا معيوب شدن آن به از تسليم ناشي از عيبي باشد که قبل از قبض در آن وجود داشته است.


در صورتي که در مورد اين مطلب هرگونه سوالي داريد ، وکلاي موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد ، آماده ي پاسخگويي به شما هستند ، لطفا با ما تماس بگيريد.









 






شرايط و موارد شروع به جرم | شروع به جرم | شروع به جرم چيست


شروع به جرم چيست


شروع به جرم عبارت است از اينکه شخص قصد ارتکاب جرم را به ذهن خود آورده و براي اين امر تهيه مقدمات نيز کرده و وارد عمليات اجراي جرم نيز شده است ولي عاملي خارج از اراده وي مانع تحقق جرم شده است . با ما همراه باشيد با ادامه مقاله شرايط و موارد شروع به جرم.


 


قانونگذار در ماده 122 قانون مجازات اسلامي شروع به جرم را اينگونه تعريف کرده است هر کس قصد ارتکاب جرمي کرده و شروع به اجراي آن نمايد را که به واسطه عامل خارج از اراده او قصد معلق بمانند به عبارت ديگر شروع به جرم يعني عمليات اجرايي جرم رفتاري که به منظور عملي نمودن قصد مجرمانه انجام داده ليکن به جهت مانع خارجي به تحصيل نتيجه مورد نظر منتهي نگرديده است.


 


چه زماني شروع به جرم کيفر دارد؟


 شروع به جرم وقتي مستوجب کيفر است که براي مرتکب آن ضمانت اجراي کيفري پيش بيني شده باشد.


 شروع به اجراي جرم اعمالي متصل به جرم است و بدون ابهام و سپس مجرمانه مرتکب را آشکار ميکند.


ماده 122 قانون مجازات اسلامي مقرر مي دارد هر کس قصد ارتکاب جرمي کرده و شروع به اجراي آن نمايد لکن به واسطه عامل خارج از اراده او قصدش معلق بمانند به شرح ذيل مجازات مي شود.


 


 


مجازات جرم ، شرايط و موارد شروع به جرم


 الف )در جرايمي که مجازات قانوني آنها سلب حيات حبس ابد يا حبس تعزيري درجه 1 تا 3 از 3 به حبس تعزيري درجه چهار


 ب) در جرايمي که مجازات قانوني آنها قطع عضو يا حبس تعزيري درجه چهار است به حبس تعزيري درجه 5 


پ)در جرايمي که مجازات قانوني آنها شلاق حدي يا حبس تعزيري درجه 5 است به حبس تعزيري يا شلاق يا جزاي نقدي درجه شش


 


شرايط و موارد شروع به جرم


 هرگاه رفتار ارتکابي ارتباط مستقيم با ارتکاب جرم داشته لکن جهات مادي که مرتکب از آنها بي اطلاع بوده وقوع جرم غير ممکن باشد اقدام انجام شده در حکم شروع به جرم است براي تحقق شروع به جرم قصد مجرمانه قبلي براي ارتکاب به جرم يعني عنصر معنوي ضروري است و لذا در جرايم غيرعمدي و جرايم ناشي از تخلفات از نظامات دولتي فرض شروع به جرم منطقي است زيرا براي تحقق شروع به جرم لازم است .


شخص به قصد ارتکاب جرم خاص دست بزند و به عللي که خارج از اراده او است قصد معلق بماند بنابراين در جرايم غيرعمدي به طور منطقي فرض شروع به جرم منتفي است در جرايم عمدي نيز مجرد قصد ارتکاب جرم شروع به جرم نبوده است بلکه بايد همراه با آغاز عمليات اجرايي جرم باشد تا مرتکب مستوجب مجازات باشد. بايد در بين عنصر مادي و معنوي تقارن زماني وجود داشته باشد اعمال مقدماتي نيز اصولاً قابل مجازات نيستند در حالي که عمليات شروع به اجرا ممکن است در مواردي قابل  مجازات باشد.


 


در صورت سوال در مورد اين مطلب با موسسه حقوقي حامي دادگستر تماس بگيريد : 88523496









چند نکته و سوال پيرامون قولنامه تعهد به انتقال و ثبت در دفتر املاک:


اثبات و ضمانت اجراي قولنامه ، اعتبار قولنامه دستي در دادگاه



  • عقد بيع در مورد املاک ثبت شده در زمره عقود تشريفاتي است و تنظيم سند رسمي و حضور در دفتر اسناد رسمي مقدمه ضروري ثبت نتقال در دفتر املاک است. تمليک تنها در در اين دفتر صورت ميپذيرد و نبايد آن را شرط متاخر عقدي پنداشت که با امضاي سند عادي واقع شده است. در يک کلام وقوع بيع در قولنامه بر فرض که خواست دو طرف باشد با مانع قانوني روبرو است و نفوذ حقوقي ندارد(ماده10 ق.م) به علاوه ماده 48 قانون ثبت مانع پذيرش قولنامه عادي در دادگاه است.


طبق ماده 32 قانون ثبت اسناد و املاک :


همين که ملکي مطابق قانون در دفتر املاک به ثبت رسيد دولت فقط کسي را که ملک به اسم او ثبت شده و يا کسي که ملک مزبور به او منتقل گرديده و اين انتقال در دفتر املاک به ثبت رسيده يا اين که ملک مزبور از مالک رسمي ارثا به او رسيده مالک خواهد شناخت…


 


سوال اول: اگر قولنامه تعهد به انتقال باشد اثبات آن چگونه است؟


در اين حالت پذيرفتن سند عادي نيز براي اثبات آن امکان دارد. در مواردي که خريدار و فروشنده قصد انجام دادن معامله را دارند ولي هنوز مقدمات لازم را فراهم نکرده اند قراردادي ميبندند که در آن دو طرف تعهد ميکنند که معامله را با شرايط معين و ظرف مهلت خاص انجام دهند سندي که در اين باب تنظيم ميشود وعده بيع و در زبان عرف قولنامه مينامند .


 


مثلا من مايلم خانه خود را به شما بفروشم ولي شما براي تهييه پول به چند روز مهلت احتياج داريد و من نيز بايد براي گرفتن مفاصا حساب مالياتي اقدام کنم تا تنظيم سند در محضر ممکن باشد پس براي اينکه هر دو به معامله در آينده مطمين شويم سندي مينويسيم و ضمن آن من تعهد ميکنم که اسناد لازم را ظرف يک هفته تهييه کنم و در فلان دفتر حاضر شوم و شما نسز ملتزم مي شويد که به همان دفتر براي معامله بياييد اگر يکي از دو ظرف از تعهد خود سرباز زند ديگري ميتواند اام اورا از دادگاه بخواهد به هر حال در خريد و فروش املاک بايد سند رسمي تنظيم شود و قولنامه تنها تعهد به انتقال است و پذيرفتن سند عادي براي اثبات آن نيز امکان دارد.


 


سوال دوم : حال در قولنامه اگر فروشنده عهد شکني کند و موضوع تعهد را به ديگري انتقال دهد تکليف خريدار چيست؟


در فرض مزبور مطالبه وجه التزام و بيعانه اي که از بابت ثمن پرداخت شده است اشکالي ندارد ولي تنها حق خريدار نيست. فروشنده وظيفه دارد که زمينه اجراي قولنامه را از بين نبرد پس اگر با اعمال حق خويش (حق مالکيت) از اين وظيفه بگريزد و آن را وسيله اضرار به ديگران قرار دهد از حق سو استفاده کرده است.


اين سوء استفاده را قانون اساس (اصل40) منع کرده به علاوه در جايي که مورد تعهد تحويل داده شده يا تمام ثمن گرفته شده ميتوان گفت فروشنده با امضاي قولنامه به طور ضمني ملتزم شده به نگهداري موضوع آن و حق انتقال معارض را از خود سلب کرده اين شرط ضمني لازمه احراي تعهدي است که مالک در قولنامه به گردن گرفته است.


 


نويسنده : زهرا رنجبر ، کارشناس حقوقي


 


برگرفته از مجموعه مقالات موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد لطفا در صورت نياز به مشاوره حقوقي و يا نياز به وکيل حقوقي با ما در تماس باشيد.













آيا ميدانيد وقتي صحبت از ماليات بر اجاره ميشود منظور مقنن چه بوده است؟


به بررسي چند نکته کاربردي در اين مورد مي پردازيم :




  • عدم اخذ ماليات بر اجاره از غير ملک




ماليات بر اجاره مختص ملک است و اگر شخصي ساير اموال خود را اجاره بدهد مشمول ماليات بر اجاره نخواهد بود مانند اجاره دادن ماشين يا بيلبورد تبليغاتي و اين موارد جزو ماليات بر درآمد خواهد بود اما توجه داشته باشيد اگر ملک همراه با ماشين آلات واگذار شود اجاره ماشين آلات هم مشمول ماليات بر اجاره خواهد بود.




  • نحوه محاسبه ماليات بر اجاره  ، نحوه محاسبه ماليات بر اجاره املاک تجاري




درآمد مشمول ماليات ناشي از اجاره املاک عبارت است از کل مال الاجاره هم نقد و هم غير نقد پس از کسر 25 درصد بابت هزينه ها و استهلاک و تعهدات مالک نسبت به مورد اجاره و نرخ اين محاسبه تابع حقيقي يا حقوقي بودن مالک است که اگر مالک حقيقي و ملک مسي باشد قانون معافيت هايي را لحاظ کرده که شامل املاک تجاري نميشود.




  • تاثير رسمي بودن يا عادي بودن اجاره نامه




درآمد اجاره براساس قرارداد اجاره محاسبه ميشود و فرقي ندارد اجاره نامه رسمي باشد يا عادي و در اين مورد رسمي بودن مزيتي ندارد دقت داشته باشيد اگر مبلغ اعلامي کمتر از 80 درصد ارقام مندرج در جدول املاک مشابه تعيين شده توسط سازمان امور مالياتي باشد ارقام مندرج در آن جدول ملاک است نه مبلغ در اجاره نامه پس مبلغ اجاره اعلامي بايد حداقل 80 درصد مبلغ مندرج در جدول مذکور باشد تا پذيرفته شود




  • تکليف مستاجري که شخص حقوقي است




در اين صورت مبلغ پرداختي توسط مستاجر که در قرارداد آمده ملاک محاسبه ميباشد البته نه صرف فقط ذکر مال الاجاره در قرارداد بلکه مال الاجاره پرداختي ملا ک است پس اگر فقط قيد شده باشد ولي پرداخت نشده باشد بازهم جدول مالياتي ملاک است




  • ماليات تکليفي در اجاره چيست؟




پرداخت ماليات بر اجاره بر عهده موجر است ولي با وجود اين اگر مستاجر شخص حقوقي باشد مستاجر مکلف است ماليات بر اجاره را از مال الاجاره هايي که پرداخت ميکند کسر و تا پايان ماه بعد به اداره امور مالياتي محل وقوع ملک پرداخت و رسيد آن را به موجر تسليم نمايد در غير اين صورت مستاجر با موجر در قبال سازمان جهت پرداخت ماليات متعلقه و جرايم آن مسيوليت تضامني خواهد داشت.


 



در صورت نياز به وکيل حقوقي با ما در تماس باشيد.



 


در واقع به مالياتي که پرداخت کننده آن بدهکار اصلي نيست ولي مکلف است آن را از محل مطالبات مودي مالياتي کسر و به اداره دارايي پرداخت کند اصطلاحا ماليات تکليفي گويند



  • نکته قابل توجه عدم جريان ماليات تکليفي در قراردادهاي رهن کامل است يعني ماليات تکليفي که بر عهده مستاجر است صرفا شامل مال الاجاره ميشود و در صورت فقدان مال الاجاره تکليفي متوجه مستاجر نيست.


 


نويسنده : زهرا رنجبر ، کارشناس حقوقي


برگرفته از تيم وکلاي موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد لطفا در صورت سوال در مورد اين مطلب و يا نياز به مشاوره حقوقي با ما در تماس باشيد.


 







 






وکيل حقوقي کيست ؟


با پذيرفتن وکالت ، وکيل به طور ضمني ملتزم به اجراي مفاد آن مي شود. او مي تواند هرگاه بخواهد استعفا دهد و پيماني را که با موکل دارد برهم زند ولي تا زماني که رابطه حقوقي باقي است بايد آن را محترم بشمارد. اختياري که وکيل از اين راه به دست مي آورد ناشي از تراضي با موکل و محدود به مفاد آن است.


 


وکلا اصولا در همه زمينه ها اعم از حقوقي و کيفري و حسبي ميتوانند قبول وکالت نمايند و محدوديتي در اين خصوص در ايران ندارند. اما در رويه عملي شاهد اين موضوع هستيم که برخي وکلا در زمينه هاي حقوقي عملکرد و نتيجه بهتري را ارائه ميدهند و برخي در زمينه کيفري اثربخشي بهتري دارند .


اين موضوع ميتواند علل مختلف داشته باشد از جمله تجارب عملي بيشتر آن وکيل در آن حوزه برحسب علاقه يا پرونده هاي معاضدتي، يا ممکن است ادامه تحصيل در شاخه هاي معين باعث شکوفايي در عرصه هاي حقوقي شود .


بطور کلي وکلايي که وکالت در امور حقوقي از جمله، خريد و فروش، اجاره، انعقاد عقود معين و نامعين، امور حسبي، خانواده، معاملات بين اشخاص حقوقي و بين اشخاص حقيقي و حتي انجام اين معاملات ر عرصه هاي بين المللي، امور راجع به شرکت هاي منحصر در قانون تجارت يا شرکت هاي مدني، مطالبه ضرر و زيان و هر امري که جدا از شاخه کيفري و جزايي مي باشد را انجام دهند وکيل حقوقي ناميده ميشوند.


لازم به توضيح است که قبول وکالت در امور حقوقي مانع از قبول وکالت در زمينه هاي جزايي نميباشد.
اجراي مقررات عامه وکالت در همه امور بايد اجرا شود از جمله مسئوليت ها و رعايت مصلحت وکيل و رعايت حدود وکالت و حفظ اموال موکل.


 


موکل نيز باي هزينه اجراي وکالت را بپردازد زيرا کاري است که به دستور و به سود او انجام ميشود. پرداخت هزينه منوط به حصول نتيجه مورد نظر موکل نيست . پس اگر وکيلي به منظور فروش کالايي يا دفاع از موکل به مسافرت رود، و موفق نشود يا در دعوا شکست بخورد موکل نميتواند از پرداختن هزينه مسافرت خودداري کند همچنين ومي ندارد که هزينه ها به ديگران پرداخت شده باشد .


اثبات صرف هزينه ها يا انجام دادن کاري که مستم پرداخت اجرت استبرطبق قواعد عمومي با وکيل است که ضمن دادن حساب مدت وکالت انجام ميشود ماده 675 قانون مدني مقرر ميدارد موکل بايد تمام مخارجي را که وکيل براي انجام وکالت خود نموده است و همچنين اجرت وکيل را بدهد مگر اينکه در عقد وکالت طور ديگر مقرر شده باشد.


 


تعهدات وکيل نسبت به موکل شامل چه مواردي مي شود؟ 


اجراي موضوع وکالت: وکيل ملتزم به اجراي وکالت در حدود اختيار خود مي باشد. لذا وي تعهد دارد که مورد وکالت را اجرا نمايد و نميتواند به بهانه آن که وکالت عقدي جايز است از اجراي تعهدات خود سرباز بزند. زيرا عقد جايز مادام که فسخ نشده است طرفين آن متم به اجراي مفاد عقد مي باشند. در صورتي که وکيل از اجراي موضوع وکالت خودداري نمايد و اين امر موجب ورود خسارت به موکل شود براي وکيل مسئوليت قراردادي ايجاد مي شود و او بايد خسارت وارده به موکل را جبران نمايد.


 


حدود اختيارات وکيل در وکالتنامه :


وکيل متعهد است در حدود وکالت عمل نمايد يعني در حدود اختياراتي که براي او در وکالت تعيين شده است اقدام کند يا در حدود عرف و عادت مبادرت به انجام موضوع وکالت کند. براي مثال: اگر وکالت مقيد است و براي انجام امر يا امور خاص مانند بيع يا معاوضه ، وکالت داده شده فقط در همان امري که وکالت اعطا شده وکيل اختيار و اذن دارد و يا اگر وکالت مطلق است حدود اختيار او اداره کردن مورد وکالت است نه تصرف حقوقي مانند هبه کردن يا فروختن متعلق وکالت.


 


وکيل حقوقي | وکيل | موسسه حقوقي | اختيارات وکيل نسبت به موکل


 


وکيل اگر از حدود وکالت خارج شود عمل وي فضولي محسوب شده و غيرنافذ است. براي مثال اگر الف به شخص ب وکالت در اجاره دادن خانه خود بدهد اما وکيل مبادرت به فروش خانه به ج نمايد، بيع منعقده فضولي و غيرنافذ است.


حفظ اموال موکل:


وکيل امين موکل است زيرا موکل با اذن و اختيار خود به موجب قرارداد وکالت مال يا اموال خود را به او سپرده است. بنابراين اصل بر عدم مسئوليت وکيل است. لذا اگر مال مورد وکالت در نزد او تلف يا ناقص يا معيوب شود وي ضامن نيست مگر آنکه تقصير نموده باشد. هر جا بر اثر تقصير وکيل خسارتي به موکل وارد شود وي ضامن آن مي باشد.


در اين باره ماده 666 قانون مدني مقرر ميدارد: هرگاه از تقصير وکيل خسارتي به موکل متوجه شود که عرفا وکيل مسبب آن محسوب مي گردد مسئول خواهد بود.در صورتي که وکيل در انجام موضوع وکالت تقصير نمايد وکالت منفسخ نميشود  و او تنها ضامن خسارات وارده به موکل مي باشد.


 


رعايت مصلحت و غبطه موکل:


وکيل متعهد است در انجام وکالت ، مصلحت و غبطه موکل را رعايت نمايد. در اين مورد ماده 667 قانون مدني مقرر مي دارد: وکيل بايد در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل را مراعات نمايد. بنابراين وکيل به مانند اميني دلسوز بايست مصلحت و غبطه موکل خود را در انجام وکالت رعايت نمايد.


 


عدم رعايت مصلحت موکل توسط وکيل 


در خصوص اثر عدم رعايت مصلحت موکل توسط وکيل حالت هاي ذيل قابل تصور است:


الف) در موردي که وکيل به عمد مصلحت موکل را ناديده بگيرد: عمل او فضولي محسوب شده و غير نافذ است.


ب) در موردي که بدون تقصير وکيل مصلحت موکل رعايت نشود: يعني وکيل تمام احتياط هاي لازم را انجام بدهد و در حدود متعارف عمل نمايد اما مصلحت موکل در انجام عمل حقوقي رعايت نگردد عمل وکيل نافذ است و ضامن خسارات وارده به موکل نيست زيرا او امين است و امين در صورت تقصير ضامن مي باشد


ج) در موردي که وکيل با تقصير غير عمد خود مصلحت وکيل را رعايت ننمايد: بنابر نظر اقوي عمل وکيل نافذ است ولي او ضامن خسارات وارده به موکل است.


 


وکيل حقوقي | وکيل | موسسه حقوقي | اختيارات وکيل نسبت به موکل


 


 


در فرضي که در وکالتنامه به وکيل اخطار داده شود که هرگونه صلاح و مقتضي ميداند وکالت را انجام دهدو يا آورده شود مورد وکالت  را مي تواند  با هر قيمتي بفروشددر اين مورد نيز وکيل موظف به رعايت مصلحت موکل مي باشد بنابراين اگر الف به شخص ب وکالت د فروش خانه خود را با هر قيمتي بدهد ولي وکيل خانه را نصف قيمت حقيقي آن بفروشد به دليل عدم رعايت مصلحت و غبطه موکل بيع غيرنافذ است.


 






شرايط و موارد ايجاد عقد قرض کدام است؟


از مغهوم ماده 651 ق. مدني چنين بر مي آيد که اگر براي اداي قرض به وجه ممي اجل تعيين نشده باشد مقرض مي تواند هرگاه بخواهد طلب خود را از مقترض بخواهد. از سوي ديگر همه پذيرفته اند که مقترض در پرداخت دين آزاد است و هر زمان که بخواهد مي تواند آن را بپردازد و حتي اختيار دارد بجاي مثل مالي که به او تمليک شده است عين آن را به مقرض پس بدهد. بنابراين ممکن است ادعا شود که قرض در حقوق مدني ما عقدي جايز است و دو طرف را پايبند نميسازد.


ولي اين ادعا را نبايد پذيرفت زيرا مقصود از لازم بودن عقد اين است که دو طرف به مفاد آن پايبند باشند و نتوانند پيماني را که بسته اند بر هم زنند. مفاد هقد قرض اين است که مالي به مقترض تمليک شود و او ملتزم باشد که مثل آنچه را به وام گرفته پس بدهد.


 



در صورت نياز به مشاوره حقوقي با ما در تماس باشيد.



 


اين آثار را هيچ يک از دو طرف نمي توانند از بين ببرند. مورد قرض به وام گيرنده تمليک شده و مال او است و به همين جهت وام دهنده حق ندارد عين آن را از او بخواهد. مقترض نيز حق ندارد از پرداخت مثل مالي که گرفته است خودداري کند يا تمليک انجام شده را برهم بزند. درست است که وام گيرنده ميتواند عين مالي را که به او تمليک شده است در مقام تاديه طلب به وام دهنده دهد ولي اين اختيار به معني امکان فسخ عقد قرضنيست.


 


عقد قرض


شرايط و موارد ايجاد عقد قرض | قرض | مقرض | عقد قرض | فسخ عقد قرض


 


زيرا هر مديوني در انتخاب مصداق مالي که براي اداي دين ميپردازد آزاد است پس مي تواند مث مالي را که به او تمليک شده انتخاب کند و به طلبکار بدهد.امکان رجوع وام دهنده براي مطالبه مثل مالي که به وام گيرنده پرداخته است منافاتي با ازوم عقد قرض ندارد.


زيرا مبناي پيمان دو طرف اين است که مقترض مديون رد مثل مال شود و او نيز مانند هر مديون ديگر بايد پس از رجوع طلبکار آن را بپردازد. مگر اينکه مهلت ويژه اي براي پرداختن دين شرط شده باشد.


 


تفاوت عقد قرض با عقد عاريه چيست؟


همانگونه که اشاره شد تمليکي بودن قرض به کلي آن را از مفهوم عاريه دور ساخته است. در عاريه مالکيت عاريه دهنده محفوظ مي ماند و مستعير مأذون مي شود تا از مال او استفاده کند. به همين جهت مستعير حق ندارد مال مورد عاريه را تلف کند بايد آن را به عنوان امين معير نگاه دارد و هرگاه مالک بخواهد آن را پس بدهد. پس طبيعي است که عاريه تنها در مورد اموالي ممکن است که انتفاع از آنها با بقاي عين ممکن باشد و در اثر بهره برداري از بين نرود. ( مواد 635 و 637).


 


بخوانيد در مورد : عقد عاريه


 


ولي در قرض مال موضوع قرارداد به مقترض تمليک مي شود. او براي مصرف کردن و از بين بردن وام ميگيرد و مانند هر مالک ديگر حق دارد آنچه را به دست آورده از بين ببرد و به دلخواه در آن تصرف کند. تعهد وام گيرنده برخلاف مستعير ناظر به حفظ مال و رد عين آن نيست. ملتزم ميشود که مثل آنچه را وام گرفته است به مقرض بدهد. بنابراين گرفتن عين مالي که به وام گيرنده انتقال يافته به منزله سلب مالکيت و تصرف در مال ديگران است. و به همين دليل نيز خواهيم ديد که عقد قرض برخلاف عاريه در حدود مفاد خود عقدي لازم است يعني پس از تحقق عقد وام دهنده تنها حق مطالبه مثل مال را دارد و عين به ملکيت قاطع وام گيرنده در مي آيد.


 


از اوصاف عقد قرض ميتوان به موارد زير اشاره کرد:


1)تمليکي بودن 
2)رضايي بودن
3)معوض بودن
4)لازم بودن در حدود مفاد خود


 


از مجموعه مقالات موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد در صورت سوال در مورد اين مطلب يا وکيل حقوقي با ما در تماس باشيد.




پرسش: تکليف دعوي در صورت محجور بودن خوانده چيست؟


پاسخ: بايد بيان داشت که منظور محجوريت خوانده از بدو تقديم دادخواست است و نه محجوريت وي در جريان دادرسي، تکليف حدوث حجر براي خوانده در جريان دادرسي در ماده 105 ق.آ.د.م آمده است در اين خصوص بايد توجه داشت که:


 


 دادگاه قرار توقيف دادرسي صادر ميکند و متوقف شدن دادرسي را به خواهان ابلاغ ميکند دادرسي تا مشخص شدن ولي يا قيم و معرفي ايشان به دادگاه متوقف ميماند.


اگر خوانده محجور باشد و فاقد ولي يا قيم باشد باز هم دادرسي متوقف شده و دادگاه مراتب را به دادستان اعلام ميکند تا اقدام مقتضي نسبت به نصب قيم صورت گيرد.


اگر خوانده صغير يا سفيه يا مجنون باشد بايد دعوي به طرفيت ايشان طرح شوداما ايشان نيز ميتوانند از دفاع در ماهيت دعوي امتناع کنند تا ولي يا قيم ايشان به دادرسي دعوت شوند البته اگر طرف مقابل يک دعوي مالي يک شخص ورشکسته باشد بايد نام مدير تصفيه يا اداره تصفيه به عنوان خوانده دعوي درج شود نه نام تاجر ورشکسته زيرا مدير تصفيه يا اداره تصفيه قايم مقام تاجرند نه صرفا نماينده او بنابراين اگر دعوا مالي به طرفيت تاجر ورشکسته مطرح شود قرار رد دعوا صادر ميشود.


اگر خواهان هم نام خوانده محجور و هم نام ولي يا قيم او را در دادخواست درج کند از همان ابتدا اخطاريه براي ولي يا قبم ارسال شده و دادرسي نيز متوقف نميشود.


بيان شد که اگر خوانده محجور باشد يعني صغير سفيه يا مجنون باشد ميتواند از جواب به دعوا امتناع کند تا انکه نماينده قانوني يا قضايي وي يعني ولي قهري وصي يا قيم به دادگاه دعوت شود البته اگر خوانده محجور ابرادات يا دفاعياتي مطرح کند تا جايي که اين ايرادات و دفاعيات به نفع اوست شنيده ميشود و به آنها ترتيب اثر داده ميشود مگر آنکه اين ايرادات و دفاعيات متضمن ضرري براي او باشد براي مثال متضمن اقرار ضمني باشد که در اين صورت اين اقرار به دليل فقدان اهليت باطل است.


نويسنده : زهرا رنجبر ، کارشناس حقوقي


 


برگرفته از تيم وکلاي موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد لطفا در صورت سوال در مورد اين مطلب و يا نياز به مشاوره حقوقي با ما در تماس باشيد.


منبع : http://www.hdg-law.ir/task-daavie-mahjoor/


 






پرسش : تفاوت شرط فعل و شرط نتيجه چيست؟


شرط نتيجه يعني اثر حقوقي يک عقد يا يک ايقاع ضمن يک عقد يا يک ايقاع ديگر شرط شود بنابراين شرط نتيجه 4 حالت دارد :
عقد ضمن عقد : مثلا خانه ام را فروختم 100 هزار تومان به شرط آنکه وکيا من باشي
ايقاع ضمن عقد: مثلا من تو را ابرا کردم به شرط اينکه وکيل من باشي
عقد ضمن ايقاع: مثلا خانه ام را به تو فروختم به شرط اينکه از ديني که به تو دارم بري باشم
ايقاع ضمن ايقاع: مثلا تو را بري کردم به شرط اينکه علي از ديني که به تو دارد بري باشد
شرط فعل ماهيتا تعهد است و ميتواند مثبت يا منفي باشد و مادي يا حقوقي باشدو 4 حالت دارد:
تعهد به انجام عمل حقوقي: مثلا خانه ام را به تو فروختم به شرط اينکه وکيل من بشوي
تعهد به عدم انجام عمل حقوقي: مثلا زمين را فروختم به تو به شرط اينکه به حسن نفروشي
شرط فعل مادي منفي: مثلا تعهد به عدم انجام کار مثلا زمينم را به تو فروختم به شرط اينکه بيش از دو طبقه نسازي
تعهد به انجام عمل مادي: مثلا زمين را به تو فروختم به شرط اينکه اتومبيلم را تعمير کني


فرق بين شرط فعل و شرط نتيجه ، تفاوت شرط فعل و شرط نتيجه


در شرط نتيجه اثر حقوقي به محض اشتراط حاصل ميشود در حالي که در شرط فعل آن نتيجه بعدا مي آيد
شرط نتيجه حتما بايد عمل حقوقي باشد در حاليکه شرط فعل ميتواند مادي يا حقوقي باشد
عمل حقوقي تشريفاتي نميتواند شرط نتيجه باشد ولي ميتواند شرط فعل باشد.


نويسنده : کارشناس حقوقي ، زهرا رنجبر


برگرفته از مقالات تيم وکلاي موسسه حقوقي حامي داگستر ساعد لطفا در صورت سوال در مورد اين مطلب و يا نياز به مشاوره حقوقي با موسسه حقوقي حامي داگستر ساعد در تماس باشيد حل مشکلات شما افتخار ماست.












اجاره قبض عوض توسط فضول


  اجاره قبض عوض يا اجاره قبض ثمن خود دو حالت دارد :


1 ) ممکن است ثمني که در معامله فضولي تعيين شده است، ما لي کلي باشد مانند اينکه فضول ، خانه مالک را در قبال مبلغ 500 ميليون تومان يا هزار تن گندم به صورت کلي فروخته باشد و آن ثمن کلي را نيز از اصيل خريدارفضولي گرفته باشدَ


   چنانچه مالک قرارداد فروش خانه را تنفيذ کند و در عين حال گرفتن ثمن توسط فضول را تنفيذ کند مالک ثمن را از فضول خواهد گرفت در مقابل اگر مالک گرفتن ثمن توسط فضول را تنفيذ  نمايد براي گرفتن آن به خود اصيل يا خريدار فضولي مراجعه خواهد نمود و اصيل نيز بعد از پرداخت براي استرداد آنچه که به ناروا به فضول پرداخته بود به فضول مراجعه مي‌کند.


 


اجاره قبض عوض توسط فضول


اگر ثمني که در قرارداد تعيين شده است، مالي معين مانند يک دستگاه خودرو باشد فروشنده به محض تنفيذ  قرارداد فروش خانه مالک آن دستگاه خودرو مي‌شود و خودرو در دست هرکسي باشد، آن را از او خواهد گرفت چه متصرف خودرو فضول باشد چه اصيل و  شخصي ثالثي غير از آن ها


     نتيجه آنکه اگر ثمن معين باشد ،تنفيذ يا عدم تنفيذ دريافت ثمن توسط فضول هيچ اهميتي نخواهد داشت اگر ثمن معين باشد فورا به مالکيتش در مي آيد .


    آثار رد معامله فضولي ميان مالک ، فروشنده فضولي و خريدار فضولي


     اگر قرارداد بيع فضولي به عنوان مثال در مورد يک خودرو بسته شده باشد و اين خود توسط فروشنده فضولي در اختيار خريدار فضولي،  قرار گرفته باشد و مالک قرارداد بيع فضولي رد کنند،  قرارداد باطل خواهد شد.


    در اين حالت مالک به خريدار فضولي مراجعه مي‌کند و خودرو يعني اين عين را از او مي گيرد و چنانچه خودرو براي مدتي در اختيار خريدار فضولي بوده باشد  اجرت المثل منافع آن دوران را نيز ازاو خواهد گرفت.


 


لطفا در صورت نياز به وکيل حقوقي با موسسه حقوقي حامي در تماس باشيد.


 


 خريدار فضولي از اتومبيل استفاده کرده يا نکرده باشد و چه او بداند که فروشنده فضول است و مالک نمي باشد و چه نداند چراکه او در برابر مالک غاصب تلقي مي شود.


 خريدار فضولي بعد از آن که به فروشنده فضولي مراجعه مي‌کند و ثمني را که به و پرداخت بوده از اوخواهد گرفت زيرا عقد بيع باطل بوده چرا که خريدار فضولي عالم باشد که فروشنده فضول است.


اما اگر خريدار فضولي از اين موضوع که فروشنده فضول است  آگاه نباشد  و فريب خورده باشد مي‌تواند از فروشنده فضولي خسارت نيز بگيرد اين خسارت از جمله شامل اجرت المثل است که خريدار فضولي به مالک پرداخته است و همچنين چنانچه ثمني که خريدار فضولي به فروشنده فضولي داده است پول باشد کاهش ارزش ثمن را نيز از او خواهد گرفت (راي وحدت رويه )


منظور از کاهش ارزش ثمن فرضي است که ثمن قرار دارد پول بوده و از تاريخي که خريدار آن را به فروشنده داده تا زماني که فروشنده آن را برگردانده است در اثر تورم دچار کاهش ارزش شده است.


 


نويسنده : ليلا عبادي ، کارشناس حقوقي


برگرفته از تيم وکلاي موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد لطفاد در صورت نياز به مشاوره حقوقي با ما در تماس باشيد.







صلاحيت هيات حل اختلافات بورس اوراق بهادار


دامنه صلاحيت هيات داوري را به دو اعتبارميتوان  تقسيم کرد :


 


   يک : از حيث  اشخاص يعني کليه  اشخاص  حقيقي و حقوقي که به عنوان  قعال بازار شناخته شده و تحت شمول قانون بازار اوراق بهادار و تحت نظارت نهادهاي نظارتي همچون سازمان  بورس و اوراق بهادار و کانون ها و بورس ها و ….فعاليت حرفه اي ميکنند .در صورت حدوث اختلاف حرفه اي مرجه رسيدگي به آن هيات داوري است نه مراجع قضايي .ساير اشخاص حقيقي و حقوقي که تحت شمول قانون بورس اوراق بهادار قرار ندارند رسيدگي به اختلافات آنها در صلاحيت اين هيات قرار نميگيرد.


 


   دو: از حيث موضوع نيز در قانون قديم بورس مصوب سال 1345 آمده بود که هيات داوري صلاحيت رسيدگي به اختلافات ميان کارگذاران با يکديگر و به اختلافات ميان فروشندگان يا خريداران يا کارگزاران  که ناشي از معاملات بورس باشد را بر عهده دارد.


 


 


 


صلاحيت مبتني بر بازار هيات داوري ، حل اختلافات بورس اوراق بهادار


    بدين معنا  که هيات داوري هم صلاحيت ملي و کشوري دارد و هم صلاحيت رسيدگي به دعاوي له يا عليه اتباع خارجي که در چارچوب قانون بازار و آيين نامه ها و دستورالعمل هاي مربوطه اقدام به فعاليت حرفه اي در بازار مي کنند.


 


از آنجا که هيات داوري ماهيتاً «داوري» اختياري يا سازماني محسوب نشده بلکه يک مرجع شبه قضايي با صلاحيت قانوني و ذاتي خاص به شمار مي رود، لذا برخي از اصحاب دعاوي مطروحه در اين مرجع يا وکلاي آنان، به تصور اين که اين مرجع داوري اختياري مي باشد، ايراد عدم صلاحيت هيات به استناد اصل 139 قانون اساسي را مطرح مي کنند. مطابق اين اصل صلح دعاوي راجع به اموال عمومي و دولتي يا ارجاع آن به داوري در هر مورد، موکول به تصويب هيات وزيران است و بايد به اطلاع مجلس برسد


 


   از آنجا که داوري مندرج در قانون آئين دادرسي مدني امري اختياري بوده و داوري مقرر در ماده 36 قانون بازار اوراق بهادار تکليف قانوني است و رسيدگي به اختلافات اشخاص ذيربط ناشي از فعاليت حرفه اي آنها در صورت عدم سازش ااما توسط هيئت داوري صورت مي گيرد، لذا اين مرجع صلاحيت رسيدگي به دعاوي عليه شرکت هاي دولتي را نيز بر عهده دارد.


 


صلاحيت اشتراکي و اختصاصي ، حل اختلافات بورس اوراق بهادار


   صلاحيت اشتراکي هيات داوري در تبصره 1 ماده 43 بازار تصريح  شده است . به موجب اين تبصره  هيات مديره ي بورس هم صلاحيت رسيدگي به  شکايت خسارت ديدگان موضوع اين قانون را در صورت انتخاب شاکي  در رجوع به آن داراست .به عبارت ديگر دراين زمينه  هيات داوري   صلاحيت انحصاري ندارد و بين هيات مديره  و هيات داوري بورس  در خصوص خسارت ديدگان  موضوع ماده 43 صلاحيت اشتراکي  وجود دارد.


 


صلاحيت اين دو  مرجع در عرض يکديگر  قرار دارد اما  زيان ديده نمي تواند  هم زمان در هر دو مرجع  طرح دعوا کند  چون با ايراد امر مطروحه  خوانده مواجه مي شود. تاکنون هيات مديره  در اين زمينه راي صادر نکرده  چنانچه رايي نيز صادر کند  در زمينه چگونگي اجراي آراي  هيات نديره قانون ساکت بوده و در اين زمينه  اختلاف نظر وجود دارد . لذا با توجه  ماهيت و صلاحيت ذاتي  هيات داوري در رسيدگي به اختلافات ، پيشنهاد حذف اين تبصره  مي گردد.


 


صلاحيت اختصاصي  هيات داوري ماده 36 قانون تصريح شده است : اختلافات بين کارگزاران ، بازار گردانان ، کارگزار / معامله گر ، مشاوران سرمايه گذاري  ، ناشران ، سرمايه گذاران و ساير اشخاص ذيربط  ناشي ار فعاليت حرفه اي  آنها در صورت  عدم سازش  در کانون ها  توسط هيات داوري  رسيدگي مي شود. صلاحيت اختصاصي هيات  به دو اعتبار  تقسيم مي شود که با جمع دو شرط  زير هيات داوري  صالح  به رسيدگي است ، در غير اينصورت موضوع  از صلاحيت  هيات داوري خارج مي گردد اول اينکه هيات داوري  به اختلافات کليه  فعالان بازار  موضوع قانون  مشاراليه  ناشي از فعاليت حرفه  اي آنها رسيدگي مي کند . در نتيجه اختلافات  بين اشخاص خارج  از شمول  آن قابل طرح در هيات  داوري نيست.


 


 


 


در صورت نياز به وکيل حقوقي با ما در تماس باشيد ، حل اختلافات بورس اوراق بهادار


 


 


 


    نکته اي که در اينجا  قابل ذکر است  اين که با تصويب قانون بازار اوراق بهادار ولغو قوانين مغاير  با قانون مزبور  هيات هاي داوري سازمان کارگزاران بورس فات  و کشاورزي سابق  منحل و رسيدگي  به اختلافات آن  حوزه نيز در صلاحيت  هيات داوري قرار گرفت . لذا گسترش دامنه ي صلاحيت  از جنبه ي اشخاص فعال  در اوراق بهادار به  فعالان بورس هاي کالايي وحتي بازارهاي خارج از بورس  نيز تسري پيدا کرده است .


 


در زمينه ي صلاحيت هيات داوري   قانون بازار اوراق   بهادار در رسيدگي به  اختلافات ناشي از سرمايه گذاري  در صندوق هاي بازنشستگي  و سرمايه گذاري  موضوع بند هاي  19 و 20 ماده  1 قانون بازار  اوراق بهادار  و اختلافات  بين ارکان صنودوق ها اختلاف نظر وجود داشت  ، برخي هيات داوري  را در اين زمينه  صالح نمي دانستند  . با تصويب قانون توسعه  ابزار ها و نهاد هاي  مالي جديد به منظور  تسهيل اجراي سياست هاي  کلي اصل 44 قانون اساسي  مصوب 25/9/1388 صلاحيت هيات داوري در اين زمينه  به صراحت در ماده  5 اين قانون مورد تاکيد قرار گرفت . دوم اينکه اختلافات  بين فعالان بايد  ناشي از فعاليت  حرفه اي آنان باشد . نکته اي که در خصوص فعاليت حرفه اي  قابل ذکر است  اينکه هر نوع تکاليف  و حقوق قانوني  فعالان بازار  در ارتباط موضوع فعاليت  قانوني در دامنه ي  صلاحيت آن  عضو است  فعاليت حرفه اي محسوب مي گردد.


 


برگرفته از مجموعه مقالات تيم وکلاي موسسه حقوقي حامي ، وکيل پايه يک دادگستري  سجاد عروجي لطفا در صورت سوال در مورد صلاحيت هيات حل اختلافات بورس اوراق بهادار و يا نياز به مشاوره حقوقي با ما در تماس باشيد.


 


منبع : http://www.hdg-law.ir/stock-exchange-disputes/


 هر کسي ساخت يک موتورسيکلت سفارشي را آن هم بر اساس مدل  هارلي ديويدسون  را انجام نميدهد. اما با طراحي اين نسخه سفارشي  هزينه اي  حدود 2 ميليون دلار  براي مشتري آب خورده است يک کاري کمياب و نادر در دنياي موتورسيکلت‌ ها  همين کار است. در ادامه شما را با گرانترين موتور سيکلت جهان آشنا ميکنيم.


Image result for harley-softail-slim blue


 


قبل از هر چيزي بايد بگيم که قيمت بالاي اين موتور سيکلت مربوط به الماس ها و طلاي به کار رفته است و نه مشخصات فني يا چيز ديگري اين الماس و طلا براي تزئئين استفاده شده است. شرکت بندنربايک (Bündnerbike)  توليد کننده بزرگي در زمينه موتور سيکلت هاي سفارشي است.


 


 


 


به همين منظور موتورسيکلت مدل سافتِيل اسليم S را براي اين منظور انتخاب کرد و با همکاري مشترک برند جواهرآلات (بوخِرِر) مدلي با عنوان هارلي‌ ديويدسون بوخرر بلو اديشن را توليد کرد.


 


دو کمپاني نزديک به 2500 ساعت و يا چيزي بيشتر از 3 ماه را صرف ساخت اين وسيله کرده‌اند که بيشتر اين زمان مربوط به قرار دادن نزديک به 360 الماس بر روي پوسته آن بوده است.


امّا بوخِرِر در ساخت اين موتورسيکلت تنها از الماس استفاده نکرده، حتي پيچ‌هايي که قطعات را در کنار يکديگر نگه داشته‌، با لايه‌اي از طلا پوشانده شده‌ است ضمن اينکه اگر دقت کنيد، دو جعبه جواهرات را مي‌بينيد که در کنار باک موتورسيکلت تعبيه شده‌اند.


 


 


براي مشهده مطلب اصلي اين مطلب همچنين عکسه اي بيشتر به لينک منبع مراجعه کنيد : 


لينک منبع خبر : http://www.fanie.ir/harley-softail-slim/


منبع : http://www.fanie.ir/


 


درحال حاضر مشکل مسافت بزرگ‌ترين مشکل در سفرهاي بين کهکشاني به حساب مي‌آيد فاصله? ما با نزديک‌ترين کهشان همسايه حدود 2.5 ميليون سال نوريست و پيمودن اين مسافت با تکنولوژي فعلي غير ممکن است.


حتي اگر اين مسافت را به ستارگان کهکشان راه شيري محدود کنيم، بايد سرعت خود را به سرعت نور نزديک کنيم، سفر با 10 درصد سرعت نور به نزديک‌ترين ستاره يعني آلفا قنطورس در فاصله? 4.4 سال نوري، به اين معناست که بايد 44 سال با سرعت 107 ميليون کيلومتر بر ساعت در راه باشيم!
اين انرژي فقط از طريق پيش ‌رانهاي هسته‌‌اي مي‌تواند تامين شود و تکنولوژي آن قرار است اولين بار در فضاپيماي اوريون پياده سازي شود. انفجار هزاران بمب هسته‌اي يکي پس از ديگري تا انرژي مورد نياز براي يک سفر ميان ستاره‌اي تامين شود.


 


 


 


اما بياييد ببينيم آلفا قنطورس کجاست ؟ آلفا قنطورس  يک سامانه ستاره‌اي بوده که به همراه کوتوله سرخ پروکسيما قنطورس و آلفا قنطورس سي، که بسيار کم‌نورتر ميباشد يک سيستم سه‌‌ ستاره‌اي را تشکيل مي‌دهند. اين سامانه ، از همه ستاره‌ها به منظومه خورشيدي ما نزديک‌ تر ميباشد و با چشم غيرمسلح نيز قابل مشاهده است.


 



 شعاع آلفا قنطورس 23 درصد از خورشيد بيشتر است و چگالي آن نيز 10 درصد بيشتر از خورشيد ماست. آلفا قنطورس احتمالا يک سيار? شبه‌زمين و قابل ست دارد. اين سياره گزينه مناسبي براي پروژه استارشات ميباشد.


 


پروژه اجراي استارشات چيست و به چه منظوري انجام  ميشود؟


 



 “پيت وردن”، مدير پروژه استارشات در اين مورد مي‌گويد: با اين پروژه مي‌توانيم به سؤال اساسي بشريت «آيا ما در جهان تنها هستيم؟» پاسخ دهيم. وي که حدود 9 سال مديريت مرکز ايمز ناسا را به‌ عهده داشته است، مي‌گويد: اگر بتوانيم حيات را در سياره‌اي پيدا کنيم که نزديک به منظومه شمسي است، به يکي از اساسي‌ترين اکتشافات تاريخ بشر دست مي‌يابيم.


 


 


 


استارشات همانند مأموريت‌هاي فضايي ديگر نميباشد که در آن يک موشک بزرگ براي حمل يک فضاپيماي سنگين پرتاب شود. به طور مثال، فضاپيماي افق‌هاي نو ناسا کمي بيش از نيم تن وزن دارد. در عوض فضاپيماي استارشات وزن و ضخامت بسيار کمي دارد تا بتواند خيلي سريع حرکت کند و مجموعه‌اي از آرايه‌‌هاي ليزري روي زمين با شليک ليزر به سطح اين فضاپيما آن را وادار به حرکت مي‌کند. اندازه اين فضاپيما از يک تا سه و نيم متر بوده و وزن آن به اندازه يک جرعه آب است.


ويديو پروژه استارشات : براي مشاهده ويديو اين پروژه همچنين مشاهده عکس ها با لينک منبع مراجعه کنيد : 


 


منبع : http://www.fanie.ir/space-travel/


 


 


اين پروژه به دليل نانوساختار فضاپيما براي ارسال  به آلفا قنطورس قانع کننده است که در اين پروژه جرم فضاپيما حدود يک گرم و برابر با يک ورق کاغذ است . از همين رو به‌راحتي مي‌توان روي آن حسگر و دوربين‌هايي نصب کرد. اين حسگرها  از تشعشات ميدان‌هاي مغناطيسي‌ که از سيارات تابش ميشوند محافظت ميکند و همچنين موج‌هاي خاصي ار نور را شناسايي و اندازه گيري ميکنند که وجود حيات را نشان مي‌دهند.


 


سايت فني



 


صدور پروانه نوسازي


در سال 1393 درخواست صدور پروانه نوسازي ملکم را به شهرداري اراک ارائه کردم و تمام روال قانوني اعم از پرداخت حق کارشناس و پرداخت نوسازي و کليه مراحل قانوني را انجام دادم تا رسيد به اينکه شهرداري دستور نقشه صادر کند . در اين مرحله شهرداري منطقه 2 اراک نامه اي رو تنظيم کرد خطاب به شهرداري مرکزي اراک که نامبرده در اين شهرداري تقاضاي صدور پروانه کرده و ملک ايشان در رينگ داراي کاربري مسي، ميباشد و طبق مقررات به اين ملک هفت طبقه و پيلوت تعلق ميگيرد لطفا خط پروژه را ابلاغ نماييد.


 


شهرداري نيز جواب داده چون اين ملک در حريم طرح 55 متري واقع شده تا ابلاغ اين طرح تامل نماييد. از آنجا که در سال 93 از زمان طرح 55 متري اراک 14سال ميگذشته و شهرداري تا حالا نيز از صدور پروانه خودداري نموده آيا ميتوان در ديوان عدالت اداري شهرداري را بر اساس حق مالکانه اام به صدور پروانه بر اساس، مقررات سال درخواست پروانه نمود؟


 


 


براي مشاهده ادامه مطلب به لينک زير منبع اين مراجعه کنيد


 


 


منبع : http://www.hdg-law.ir/licensing-renovation/


 


 


لطفا در صورت سوال در مورد اين مطلب و يا نياز به وکيل شهرداري با موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد در تماس باشيد.


 


شهرداري طبق طرح تفصيلي ، زميني را براي تعريض خيابان تصرف و طرح را اجرا ميکند. هيچ توافق يا اعلامي هم به مالک نميکند. سالها بعد وراث مالک به شهرداري مراجعه ميکنند. شهرداري با آنها صلح نامه اي تنظيم نموده و قيد ميشود “پس از تصويب صلحنامه در شوراي شهر، مبلغ 60 ميليون تومان در صورت تامين اعتبار در سال هاي آتي به مالک پرداخت ميشود” اکنون پس از گذشت سالها، وجه صلح نامه را نيز نپرداخته اند.


 


نحوه خريد و تملك اراضي براي طرحهاي عمومي و عمراني


حال آيا بايد دادخواست مطالبه وجه صلح نامه را داد؟ يا اساسا صلح نامه به جهت عدم تعيين زمان پرداخت وجه يا عدم پرداخت در مهلت هاي لايحه قانوني باطل است و بايد خلع يد داد؟ يا بايد خسارت تاخير تاديه گرفت؟ آيا اجرت المثل سالهاي قبل از تنظيم صلح نامه هم تعلق ميگيرد؟


 


جواب


به استناد تبصره 2 ماده 3 قانون نحوه خريد و تملک اراضي در طرح هاي عمومي و عمراني مدت اعتبار توافق نامه جهت پرداخت مبلغ سه ماه مي باشد. لذا پس از انقضاي مدت، صلحنامه مذکور به لحاظ فرض قانوني، کأن لم يکن و سالبه به انتفاي موضوع با موضوعيت توافق است. لذا عنوان خواسته صحيح چنين است: «اعلان بي اعتباري و بطلان توافقنامه – مطالبه خسارت به ميزان بهاي عادله روز – اجرت المثل ايام تصرف»


 


 


 


البته که در خصوص توافقنامه مذکور، ممکن است اين ديدگاه مطرح گردد که تبصره 2 ماده 3 قانون نحوه خريد جزو قواعد تکميلي است و طرفين مي توانند در خصوص مدت پرداخت ثمن توافق بيشتري داشته باشند؛ که استدلال قابل تأملي است و بر اساس آن صلحنامه مذکور با وجود عدم ثبت داراي اعتبار حقوقي بوده و لازم الوفاست اصاله الوم نيز مويد است، اجرت المثل ايام تصرف نيز در اين ديدگاه منتفي است حتي در صورت نظر به ابطال قرارداد نيز بنا بر ديدگاهي در رويه قضايي مالک اجرت المثل مستحق نخواهد بود خصوصا در اين موضوع که غصب يا آنچه درحکم غصب مي باشد منتفي است.


 


در صورت نظر به ابقاي قرارداد و توافق حاصله، مالک بدون مطالبه وجه مذکور از شهرداري که قابليت اثبات داشته باشد، مستحق خسارت تأخير تأديه نخواهد بود خصوصا که شرط تمکن شهرداري و تأمين بودجه، براي پرداخت مبلغ نيز شده است.


 


 


 


نحوه خريد و تملک اراضي براي طرحهاي عمومي و عمراني


 


 


 


در هر حال صرف نظر از اختلافات حقوقي و رويه قضايي، ورود در دعواي حقوقي توصيه مي گردد. توصيه ديگر در تنظيم قرادادهاي منعقده باشهرداري و انجام مشاوره به نحو دقيق قبل از آن مي باشد که توصيه قرآن کريم در آيه 282 سوره بقره نيز همين است.


 


نويسنده : اميد محمدي


 


لطفا در صورت سوال در مورد اين مطلب و يا نياز به وکيل شهرداري با موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد در تماس باشيد.


http://www.hdg-law.ir/tamaloke-arazi/


 






سوال


با توجه به شکايت همسايه روبرويي بنده در سي و سه متري آنطرف بلوار محل ساخت ساختمان من، از شهرداري که در نهايت منجر به صدور راي ابطال پروانه ساخت من در شعبه 12 ديوان عدالت اداري شد و رد اعتراض شهرداري توسط شعبه 3 تجديدنظر ديوان عدالت اداري صورت گرفت. اينجانب معترض ثالث در شعبه سه تجديد نظر ديوان عدالت اداري دادم که نهايتا بعد از دو سال رفت و آمد به ديوان منجر به صدور راي به نفع من يعني نقض راي قبلي که پروانه من را باطل اعلام کرده بود، گرديد. شهرداري طي نامه مورخه 6/ 12/ 1396 به اينجانب ابلاغ کرده بود که به علت ابطال پروانه عمليات ساختماني متوقف گردد، مجددا در مورخه 16 /10 /1398 طي نامه اي به تقاضاي بنده اجازه ادامه عمليات ساختماني را داد.



در صورت نياز به وکيل ملکي با موسسه حقوقي در تماس باشيد.



حال سوال اينجاست که اينجانب بايد پروانه را تمديد و مجددا تعهد نظارت مهندسان را که دو سال آن به علت توقف عمليات ساختماني تمام شده با هزينه هنگفت تمديد نمايم؟ بنده در سال 1396 با صرف هزينه 500 ميليون تومان ميتوانستم اين ساختمان را تمام کنم و استفاده نمايم. الان بايد آنرا با دو ميليارد تومان تمام کنم و دوسال مسير تالش تا تهران براي مراجعه به ديوان را رفت و آمد کردم تا حق خود را ثابت نمايم و هزينه هاي دادرسي و رفت و آمد دادم. آيا شهرداري به بهانه اينکه شکايت از سوي شخص ديگر بوده ميتواند شانه خالي کند و من بايد از شکايت کننده شاکي باشم يا از شهرداري شکايت کنم؟ در ضمن ساختمان در سال 1396 در مرحله پيلوت متوقف داده شد و ادامه نيافته است. شهرداري به صرف اينکه بر اساس حکم ابطال پروانه از ديوان، توقف عمليات ساخت را داده ممکن است مسئوليتي نداشته باشد؟


جواب
1. شهرداري استحقاقي براي دريافت عوارض تمديد نداشته لذا براي استرداد مبلغ پرداختي مذکور به مراجع صالح دادخواست داده و اقدامات لازم را بکنيد. در اين رابطه شهرداري در برابر شما مسئول است.
2. خساراتي مانند افزايش هزينه ساخت در اثر تورم جامعه و يا اياب و ذهاب در حقوق ايران قابل مطالبه نيست.
3. ساير خسارات متصوره ادعايي تحت هر عنوان اعم از خسارات توقف ساخت و ساز با جلب نظر کارشناس، را بايد عليه شهروندي که از شما شکايت کرده در دادگاه عمومي حقوقي مورد مطالبه قرار دهيد.




وکيل ملکي



سوال


اگر ساختماني داراي مالکان مشاعي باشد، شکايت به ديوان مستم شکايت تمام مالکان است؟


جواب
نه ومي به شکايت تمام مالکان مشاعي نيست و شکايت يک مالک به عنوان ذي نفع کفايت مي کند.


نويسنده : اميد محمدي


اين مطلب در طول زمان بروزرساني ميشود بنابراين اين برگه  را ذخيره کنيد تا در صورت بروزرساني از آخرين سوالات مربوط به برگه وکيل ملکي در اطلاع باشيد.


براي اطلاعات بيشتر و يا نياز به وکيل حقوقي با موسسه حقوقي حامي در تماس باشيد.












تهديد


     در اين مقاله مي پردازيم به بررسي جرم تهديد ماده 669 قانون مجازات اسلامي تهديد جزء جرائم مطلق است . به اين معنا که صرف تهديد فردي به ضرر هاي نفسي و جاني و يا مالي يا ناموس جرم است و مجازات دارد بنابراين مانند جرائم مقيد نياز به نتيجه اي خاص ندارد (جرم مقيد مانند قتل که با کشته شدن فرد شکل ميگيرد).


 


تهديد از طريق تلفن ، جرم مزاحمت تلفني ، تهديد شفاهي ، تهديد کتبي ، تهديد حضوري يا غير حضوري


از طرفي وسيله تهديد در اين جرم طريقيت دارد نه موضوعيت يعني مهم نيست که تهديد شفاهي است يا کتبي يا حضوري يا غيرحضوري اما در صورتي که از طريق تلفن باشد بايد از طرف مخابرات شنود شود تا مستدل باشد زيرا امکان تغيير صدا با برنامه هاي متفاوت در تلفن وجود دارد که مي تواند تحت عنوان جرم مزاحمت تلفني تحت پيگرد قراربگيرد . تهديد بايد موثر در افراد باشعور و تهديد شونده بداند که تهديد کننده جدي است .


فرد تهديد شونده ممکن است خود فرد يا اطرافيان سببي و نسبي وي باشند .


زماني جرم تهديد محسوب مي شود که مورد تهديد صورت نگرفته باشد زيرا اگر جرم مورد تهديد محقق شده باشد مثلا ضرب وجرح عمدي ديگر تحت عنوان تهديد قابل رسيدگي نيست بلکه جرم ضرب و جرح عمدي محقق گشته است . مطابق با حکم شماره 682/8431 ديوان عالي کشور که اشعار مي دارد ” دعوي طلب و مطالبه حق موجب خروج عمل از مصداق اين ماده نمي گردد فلذا اگر کسي مطالبه اجرت خود را کند و به علت امتناع به تهديد و اجبار توسل نموده ووصول کند قابل تعقيب ومجازات است پس ضرورتي ندارد هدف مرتکب کسب منفعت مشروع باشد يا نامشروع .


نظريه مي 6469/7-14/10/65 نيز بيان مي دارد تهديد به وسيله چاقو مصداق ماده 619 قانون مجازات اسلامي بود مشمول ماده 669 نمي باشد نظريه مي 1257/7- 3/6/71 نيز بيان مي دارد ” تهديد از طريق اسلحه کشيدن بايد فلقد جنبه عمومي باشد . يعني موجب ايجاد رعب و وحشت عمومي و سلب امنيت و آزادي مردم نشود و الا مصداق جرم محاربه موضوع ماده 183 قانون مجازات اسلامي خواهد بود مواد مرتبط به اين ماده نيز ماده 114 از قانون اقدامات تاميني و تربيتي و ماده 31 قانون مطبوعات است صلاحيت رسيدگي به اين جرم را نيز دادگاه هاي کيفري 2 دارا مي باشند . 


برگرفته از مجموعه مقالات کارشناس حقوقي آقاي سليماني لطفا در صورت نياز به وکيل کيفري با موسسه حقوقي حامي در تماس باشيد.


منبع خبر : http://www.hdg-law.ir/crime-threat/







سحابي چشم گربه (NGC 6543)  که توسط تلسکوپ فضايي هابل ناسا / ESA هابل مشاهده مي شود ، يکي از پيچيده ترين سحابي هاي سياره اي است که تاکنون در فضا ديده شده است.


اگرچه اين حلقه ها مي توانند کليد توضيح “واضح” نهايي ستاره مرکزي در حال مرگ باشد ، اما رمز و راز بسياري  پشت سحابي چشم گربه  و ساختار عروسک وار آن است که تا حد زيادي حل نشده است.


براي اطلاعات بيشتر به منبع خبر مراجعه کنيد :


منبع خبر :  فني


سحابي چشم گربهسحابي چشم گربه


 


مطالب مرتبط :   سحابي هليکس


سحابي سياره اي زماني شکل مي گيرند که ستاره خورشيد مانند آن به آرامي لايه هاي گازي بيروني خود را به خارج منتقل ميکنند تا سحابي روشن با اشکال پيچ خورده حيرت انگيز تشکيل دهند. تا همين اواخر تصور مي شد که پوسته هاي اطراف سحابي هاي سياره اي يک پديده نادر است. با اين حال ، ستاره شناسان در عوض نشان داده اند که اين حلقه ها به احتمال زياد از قانوني پيروري ميکنند.


هابل براي اولين بار ساختارهاي پيچيده NGC 6543 شامل پوسته هاي گاز متمرکز و گره هاي غيرمعمول  ناشي از شوک را در سال 1994 فاش کرد. اين تصوير که با دوربين پيشرفته هابل براي بررسي ها (ACS) گرفته شده است ، الگوي کامل يازده حلقه يا بيشتر  با پوسته اي متحرک ، دور چشم گربه است. هر حلقه در واقع مرز حباب کروي است که بر روي آسمان قابل مشاهده است و همچنين در امتداد لبه بيروني آن روشنتر است.


 


 


 






حق ارتفاق چگونه منتقل ميشود؟


حق ارتفاق جداي از ملک نه قابل توقيف است نه قابل وثيقه گذاشتن و نه قابل نقل و انتقال. مثلاً اگر ملک الف جهت عبور و دسترسي به جاده اصلي داراي حق رفت و آمد در ملک ب باشد صاحب ملک الف نمي تواند بدون آنکه خود ملک را بفروشد حق عبور آن را در ملک ب به ديگري بفروشد يا بدون آنکه خود ملکش را در وثيقه طلبکارش بگذارد حق عبور آن را در وثيقه طلبکار قرار دهد. (همه چيز بايد با خود ملک باشد، ملک را بفروشي حق عبور هم منتقل مي شود وگرنه هيچ جوره منتقل نمي شود).


فقط در يک مورد مي توان بدون انتقال خود ملک حق ارتفاق آن مانند حق عبور را منتقل نمود. توان در جايي است که مالک ملک الف (صاحب حق ارتفاق حق عبورش را که در ملک ب دارد به مالک ملک ب (ملک مورد حق ارتفاق) منتقل کند. نتيجه اين انتقال از بين رفتن حق عبور است. [يک قاعده با يک استثناء] مالکيت ما في الذمه/ طرف مي شود من عليه حق و ذيحق و حق ارتفاق ساقط مي شود.


نکته: اگر يکي از دو ملکي که حق ارتفاق را شکل داده اند از بين برود حق ارتفاق نيز از بين خواهد رفت. مانند اينکه يکي از اين دو ملک در اثر رانش زمين يا پيشروي آب دريا از بين برود.


در صورت نياز به مشاوره حقوقي با ما از صفحه مشاوره حقوقي در تماس باشيد.


حق ارتفاق در چه صورت از بين ميرود؟


ماده 101 و 106: مالک ملکي که مورد حق ارتفاق است. مثلاً محل عبور ملک همسايه مي باشد يا ملک همسايه حق دارد از آب چشمه يا چاه او استفاده کند، نمي تواند آن حق ارتفاق را تضييع کند يعني به صورت کلي از بين ببرد. مثلاً چاه آب را نابود کند يا جلوي راه عبور همسايه ديوار بکشد. همچنين او نمي تواند آن حق ارتفاق را تعطيل کند يعني به صورت موقت مانع از استفاده از آن شود مثلاً جلو راه عبور همسايه مصالح ساختماني بريزد. پس نتيجه مي گيريم حق بعد از ايجاد از بين نمي رود مگر اينکه قانون تصريح کند.
ماده 102 و 103: چه ملکي که صاحب حق ارتفاق است. مانند حق عبور و چه ملکي که مورد حق ارتفاق است مثلاً عبور از آن صورت مي گيرد. چنانچه منتقل شود حق عبور به قوت خود باقيست مگر اينکه برخلاف آن توافق شود. اصولاً انتقال حق ارتفاق را از بين نمي برد. همچنين اگر ملکي که داراي حق عبور است بين چند شريک مشترک باشد و آن ملک تقسيم شود. همچنان که از تقسيم شرکاي سابق مي توانند از ملک همسايه عبور کنند مگر اينکه برخلاف آن توافق مي شود. مثلاً توافق شود که فقط يکي از آنها حق عبور از ملک همسايه را دارد


راههاي ايجاد حق ارتفاق :


1? قرارداد (ماده 94): يعني مالک دو ملک با يکديگر قراردادي ببندند و مثلاً به يکديگر حق عبور از ملک خود را جهت دسترسي به جاده اصلي بدهد، چه اين قرارداد رايگان باشد و چه معرض.
2? اماره تصرف (ماده 95): يعني کسي که ساليان متمادي است از ملک ديگري عبور مي کند يا فاضلاب ملک خود را به سوي آن ملک تخليه مي کند و سابقه تصرف او معلوم نيست؛ اين اماره وجود حق ارتفاق اوست مگر اينکه خلاف آن ثابت شود.


در صورت نياز به وکيل حقوقي با ما از صفحه وکيل حقوقي در تماس باشيد.


3? ارتفاق طبيعي (ماده 97): در بعضي موارد حق ارتفاقي که بين دو ملک شکل مي گيرد به حکم طبيعت ايجاد ميشود. مثلاً راه عبور ملک بالا دست از ملک پايين دست مي باشد يا راه دسترسي زميني که در ساحل مي باشد زمين هاي اطراف آن مي باشد.
ماده 96/ همانگونه که قبلاً گفتيم کسي که مالک يک مال است مانند زمين، مالک محتويات و آنچه در درون زمين است، مي باشد. مانند چشمه (زيرزمين) مگر اينکه خلاف آن ثابت شود. (ماده 96)


 تفاوت حق انتفاع و اذن در انتفاع :


بين حق انتفاع با اذن در انتفاع [حق ست و اذن در ست] و حق ارتفاق و اذن در ارتفاق (حق عبور و اذن در عبور 4 تفاوت وجود دارد؛ اما در هر حال اذن ارتفاع است. يعني به صرف اراده اذن دهنده ايجاد مي شود و نيازي به قبول شخص مأذون ندارد.
1? حق در مقابل تکليف است. يعني اگر کسي به ديگري حق عبور از ملک خود را بدهد مکلف و متعهد است که همچنين به عبور او از ملک خود رضايت بدهد اما در اذن نه شخص اذن دهنده تعهد دارد و نه شخص مأذون حقي.
2? اگر کسي به ديگري حق بدهد نمي تواند از آن برگردد و مانع استفاده صاحب حق شود اما در اذن هروقت اذن دهنده بخواهد، مي تواند مانع استفاده مأذون شود. (ماده 98)
3? حق اصولاً قابل انتقال است. برخلاف اذن يعني شخص مأذوني که مثلاً به او اذن در عبور داده شده، نمي تواند آن اذن را به شخص ديگري بدهد.
4? حق مانند حق عبور نه با مرگ از بين مي رود و با نه ديوانگي؛ برخلاف اذن که با مرگ يا سفه و يا ديوانگي از بين مي رود.


خصوصيات دادن اذن چيست ؟


گفتيم که قاعدتاً اذن دهنده مي تواند هروقت که بخواهد از اذن خود برگردد و مانع از استفاده شخص مأذون شود. مگر در دو فرض: 1? رجوع از اذن مانع قانوني داشته و مستم ارتکاب جرم باشد. (ماده 108) مانند اذن دادن به شخصي جهت دفن ميت در زميني که رجوع از آن چون مستم نبش قبر است، ممنوع مي باشد. 2? مالک به صورت اام آوري حق رجوع از اذن را از خود سلب کند (ماده 120) مثلاً مالک ملک به ديگري اذن در عبور از زمين خود را بدهد پس با او قراردادي مانند بيع خانه يا انتقال حق سر قفلي ببندد و ضمن آن عقد لازم حق رجوع از اذن را از خود ساقط کند يا اينکه ضمن قرارداد بيع خانه به عنوان مثال خريدار اذن در عبور از زمين خود را بدهد.


نتيجه آنکه تا آن عقد لازم فسخ يا اقاله نشود اذن به قوت خود باقي است. يا اينکه مالک اذن در عبور دهد و به صورت يک جانبه و بدون هرگونه شرطي ضمن قرارداد حق رجوع را از خود به صورت ايقاعي ساقط کند. (با اراده يک جانبه خودش)


ماده 100/ اگر مجراي آب از ملکي عبور کند و به آن ملک ضرر بزند مالک ملکي که مجراي آب از آن عبور مي نمايد بايد آن را تغيير کند. اما اگر خرابي مجرا مانع رسيدن آب به ملک صاحب مجرا شود. صاحب مجرا بايد آن را تعمير کند در اينکه خرابي مجرا ضرري وارد کند، آيا مي توان از مالک ملک به صاحب مجرا خسارت گرفت اختلاف نظر است. برخلاف ظاهر قانون مدني به نظر دکتر کاتوزيان مي توان از صاحب مجرا خسارت خواست. (خسارت جبران شود)


نويسنده : ليلا عبادي


برگرفته از مجموعه مقالات تيم وکلاي موسسه حقوقي حامي دادگستر ساعد ، در صورت نياز به وکيل ملکي با ما در تماس باشيد.


 






تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دانلود آهنگ جدید اصفهان نصف جهان فروشگاه لوازم ماهیگیری امیر Kelvin •❤ஜ بهار زندگی ஜ❤• dopogame فروشگاههای سیار